محققان مختلف نظریههای مختلفی را برای توضیح ماهیت هوش ارائه دادهاند. اصلیترین این تفاوتها در تعریف کلی از هوش یا دستهبندی آن عنوان شده است. در اینجا به برخی از این نظریههای مهم که در طول 100 سال گذشته ظهور کردهاند، میپردازیم:
هوش عمومی
چارلز اسپیرمن هوش عمومی یا عامل را تعریف کرد. او پس از استفاده از تکنیکی که به عنوان تحلیل عاملی برای بررسی برخی از آزمونهای استعداد ذهنی شناخته میشود، نتیجه گرفت امتیازات این آزمونها به طرز چشمگیری مشابه است.
افرادی که در یک آزمون شناختی عملکرد خوبی داشتند، تمایل داشتند در سایر آزمونها عملکرد خوبی داشته باشند. همچنین افرادی که در یک آزمون نمره بدی گرفتند، تمایل داشتند در سایر آزمونها نمره بدی کسب کنند. وی نتیجه گرفت هوش یک توانایی شناختی عمومی و کلی است که قابلاندازه گیری و بیان عددی است.
تواناییهای ذهنی اولیه
تورستون نظریه متفاوتی از هوش ارائه داد. نظریه تورستون به جای اینکه هوش را به عنوان یک توانایی کلی و واحد در نظر بگیرد، بر هفت توانایی ذهنی اولیه متمرکز بود. در بررسی تحلیل عاملی او این تقسیمبندی به وجود آمد:
حافظه تداعی: توانایی حفظ و یادآوری
توانایی عددی: توانایی حل مسائل عددی
سرعت ادراکی: توانایی دیدن تفاوتها و شباهتها میان پدیدهها و تصاویر
استدلال: توانایی یافتن قوانین
تجسم فضایی: توانایی تجسم روابط هندسی
درک کلامی: توانایی تعریف و درک کلمات و متون
روانی کلمه: توانایی استفاده سریع از کلمات
نظریه هوش چندگانه
گاردنر نظریه هوش چندگانه را مطرح کرد. او گفت ایده سنتی هوش، مبتنی بر آزمایش ضریب هوشی، تواناییهای فرد را به طور کامل و دقیق به تصویر نمیکشد. نظریه او شش هوش مختلف را براساس مهارتها و تواناییهایی ارائه میدهد که در فرهنگهای مختلف ارزشمند است. بعدها با اضافه کردن دو قسمت دیگر به این دستهبندی آن را تکمیل کرد:
هوش جنبشی-بدنی: توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و کنترل اشیا
هوش بین فردی: توانایی درک و ارتباط برقرار کردن با دیگران
هوش درون فردی: توانایی درک خود و آگاهی از حالات درونی
هوش ریاضی منطقی: توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد
هوش موسیقیایی: توانایی تولید و درک موسیقی
هوش زبانی کلامی: توانایی استفاده از زبان و کلمات
هوش دیداری: توانایی درک پدیدههای بصری
*هوش طبیعت گرایی: توانایی شناخت پدیدههای طبیعی و درک روابط بین آنها
*هوش هستی گرایی: توانایی درگیر شدن با پرسشهای عمیق هستی مانند چرایی انسان، مرگ و…
هوش سه وجهی استرنبرگ
رابرت استرنبرگ در این زمینه با گاردنر موافق بود که هوش بسیار گستردهتر از یک توانایی عمومی و کلی است. او همچنین اظهار داشت که برخی از انواع هوش گاردنر بیشتر استعدادهای فردی هستند. استرنبرگ آنچه را كه «هوش موفق» نامیده، ارائه داد كه شامل سه عامل مختلف میشود:
هوش تحلیلی: توانایی شما در ارزیابی اطلاعات، حل مشکلات، استدلال و منطق انتزاعی
هوش خلاق: توانایی شما در ارائه ایدههای جدید و روش انجام کار بر اساس کسب تجربه جدید
هوش عملی: توانایی شما در انطباق با یک محیط در حال تغییر و به کار گیری دانستهها در زندگی روزمره اینها مهمترین نظریههای هوش هستند که تا به امروز روانشناسان ارائه دادهاند. هر کدام از این نظریهها نقاط قوت و نقاط ضعفی دارند که در میزان استفاده از آنها تاثیر بسزایی دارد، اما همانطور که گفته شد کاملترین و جامعترین نظریه ارائه شده تا امروز نظریه هوش گاردنر است که مکنزی آزمون ارزیابی نیز برای آن طراحی کرده است. در ادامه این مقالات به معرفی انواع هوش از دید گاردنر، نحوه ارزیابی آنها و راههای ارتقاشان میپردازیم.
پله آخر
در حالی که روانشناسان اغلب درباره تعریف و علل هوش اختلاف نظر دارند، تحقیقات درباره هوش در بسیاری از زمینهها نقش بسزایی دارد. این زمینهها موضوعات مختلفی مانند تصمیمگیری در مورد میزان تأمین بودجه برای برنامههای آموزشی و استفاده از آزمایش برای شناسایی کودکان نیازمند به کمک علمی اضافی و… را در بر میگیرد.
اما یکی از اصلی ترین علل اهمیت تحقیق در مبحث هوش و دسته بندی های متفاوت آن ، که در ادامه به آن اشاره می کنیم استفاده از نتایج بدست آمده برای غربالگری متقاضیان کار است تا بتوان کمکی به استفاده بهتر از ظرفیت های فردی و درک خویشتن پنداری شغلی کرد.
اگر علاقمند هستید با دسته بندی انواع هوش آشنا شوید با ما همراه شوید،در ادامه این مطالب ما به معرفی انواع هوش از دیدگاه گاردنر که یکی از کامل ترین دسته بندی های هوش تا کنون است می پردازیم.هم چنین نحوه ارزیابی و چگونگی ارتقا هر یک از این انواع هوش نیز ارایه می گردد.