
یک روز صبح از خواب بیدار میشوید و احساس میکنید حال خوبی ندارید، بدون اینکه بدانید علت چیست. با بی حوصلگی لباس به تن میکنید، صبحانه خورده و نخورده از خانه خارج میشوید. در تمام طول مسیر در حال جستجوی علت بیحوصلگی خود هستید که به یکباره به یاد میآورید روز گذشته با دوست خود بگومگو داشتید. حال که علت را یافتید برای حل مشکل خود چه کار میکنید؟
آنچه در اینجا به کمک شما خواهد آمد، هوش درون فردی است. هوش درون فردی تمام آن چیزی است که انسآنها برای درک عواطف، احساسات، نیازها و خواستههای درونی خود به آن نیاز دارند. ممکن است با خود بیندیشید چطور ممکن است فردی از درون خود خبر نداشته باشد؟
این امر در ظاهر ساده به نظر میآید، اما به دلیل پیچیدگیهای ذهن انسان ممکن است شما ریشه بسیاری از رفتارهای خود را ندانید. همان چیزی که فروید از آن به عنوان ناخودآگاه یاد میکند. در واقع اینکه هرکدام از شما در هر لحظه از زمان از محتوای احساسات و افکار و عقاید خود باخبر باشید، کار بسیار سختی است. چرا که ذهن همواره در حال واپسرانی محتویات به سمت ناخودآگاه است. بنابراین برای این که شما بتوانید بر این عواطف و احساسات مسلط شوید و براساس آن رفتار کنید، نیاز به هوش درون فردی دارید. اگر دوست دارید بدانید هوش درون فردی چیست و برای تقویت آن چه کار باید کرد، با ما در این قسمت از ردپا همراه باشید.
وقتی صحبت از هوش درون فردی میشود، منظور دقیقا چیست؟
هوش درون فردی نیز مانند سایر انواع هوش مطرح شده توسط گاردنر از پیچیدگیهای زیادی برخوردار است. متخصصان علم روانسنجی از قدیم در تلاش برای اندازهگیری هوش درون فردی انسان بودهاند و تعاریف زیادی از آن ارائه دادهاند. اما به اعتقاد گاردنر هوش درون فردی یعنی توانایی درک خود و آگاه بودن از حالت درونی خود.

افرادی که از این نوع هوش برخوردارند، سعی میکنند احساسات درونی، رویاها، نقاط ضعف و قوت خود را درک کنند. کودکان دارای این نوع هوش، قادرند حواس خود را شناسایی کرده، درجات مختلف یک احساس به خصوص را تشخیص دهند. توانایی درک و پذیرفتن خود، هوش و ادراکی است که دارنده آن در بزرگسالی از داشتن آن خشنود شده و قدر آن را خواهد دانست. هوش درون فردی برانگیزاننده خودکاوی، انضباط نفس، استقلال فراوان و تمایل به داشتن اهداف واضح و مشخص است که البته همه این موارد نباید با هم و لزوما در یک نفر بروز کند.
به طور کلی افرادی که هوش درون فردی بالایی دارند، اغلب نسبت به درون و آنچه در دل دارند، خودآگاهی زیادی دارند. اگر به شما بگوییم 10 مورده از صفات خود را بیان کنید و شما به راحتی این کار را انجام دهید، این نشان میدهد شما احتمالا از هوش درون فردی بالایی برخوردارید. میتوانید هم اکنون خود را به چالش کشیده، یک کاغذ و خودکار برداشته و 10 مورد از صفات خود را بیان کنید.
افرادی که در آزمون گاردنر نمره هوش درون فردی بالایی دارند، از چه ویژگیهایی برخوردارند؟
افرادی که نمره بالایی در هوش درون فردی میگیرند، اغلب ویژگیهای زیر را دارند:
الف) خودآگاهی بالا
افرادی که هوش درون فردی بالایی دارند، اغلب نسبت به افکار، احساسات، ایدهها، انگیزهها و اهداف خود بسیار آگاهند. روحیات خود را به خوبی میشناسند و برای انجام امور ابتدا علایق خود را درنظر میگیرند و سپس اقدام به عمل میکنند. برای همه شما پیش آمده که در طول شب رویاهایی ببینید. افرادی که خودآگاهی و هوش درون فردی بالایی دارند، اغلب به راحتی میتوانند این رویاها را براساس حالات روحی، احساسات و تجربیات خود تعبیر کنند. به طور کلی خودآگاهی چهار مولفه کلی دارد که در اینجا به آنها اشاره میکنیم.

- شناسایی نیازها، احساسات و عواطف
افرادی که خودآگاهی بالایی دارند، نیازهای خود را به خوبی میشناسند. آنها نسبت به احساسات خود در لحظه آگاهی دارند و میدانند پایه و اساس این احساس چیست. دلایل و انگیزههای پشت کارهای خود را به خوبی میدانند. این افراد اغلب از شرکت در جلسات خودآگاهی لذت میبرند و هرچه بیشتر برای شناختن خود تلاش میکنند. آنها نقاط ضعف و قوت خود را به خوبی میشناسند و علایق و سلایق خود را به همه چیز ترجیح میدهند.
- شناسایی نقاط ضعف و قوت
افرادی که خودآگاهی بالایی دارند، به خوبی به نقاط ضعف و قوت خود، آگاه هستند. آنها عملکرد خود را در موقعیتهای مختلف به خوبی در نظر میگیرند و به همین ترتیب میتوانند به راحتی کارکردهای خود را شناسایی کرده و بر اساس نقاط ضعف و قوت خود برای آیندهشان برنامهریزی کنند. آنها در طبقهبندی مهارتهایشان بسیار تبحر دارند و میتوانند به راحتی فهرستی از مهارتها و توانمندیهایشان ارائه دهند. این افراد همچنین میدانند چه ضعفهایی دارند و برای تقویت آن تلاش میکنند.

- مطالعه مباحث روانشناسی و فلسفه
اگر دنبال خودآگاهی بالا هستید، بد نیست به مطالعه کتابهای روانشناسی و فلسفه بپردازید. با مطالعه در این زمینهها میتوانید با کارکردهای کلی شخصیت و هوش، صفات انسانی، ابعاد وجود انسان، علت آفرینش، کنش و واکنشهای انسان در برخورد با مسائل بیشتر آشنا شوید. همچنان که شما با پیچیدگیهای شخصیت آشنا میشوید، میتوانید به ریشه بسیاری از رفتارهای خود پی ببرید. همچنین با استفاده از آزمونهای روانشناختی میتوانید به این خودآگاهی کمک کنید.
- تمرینهای ذهن آگاهی و مدیتیشن
برای دستیابی به خودآگاهی نیاز به تمرکز بالایی دارید. این تمرکز در تمام ابعاد خودآگاهی به شما کمک خواهد کرد. اینکه شما در لحظه حضور فعال داشته باشید و به عواطف، احساسات، عقاید و کارکردهای خود اشراف داشته باشید همه نیازمند تمرکز بالاست. با تمرینهای ذهن آگاهی و مدیتیشن میتوانید تا حدود زیاد به حفظ و تقویت تمرکز در خودتان کمک کنید.

- پذیرش خود
افرادی که خودآگاهی بالایی دارند، خودشان را همان طور که هستند، قبول دارند. آنها نیازها و احساسات خود را میشناسند، به مسائل جسمی و روانی خود آگاه هستند و سعی در انکار خود ندارند. البته این به معنا آن نیست که برای تغییر خود تلاش نمیکنند، بلکه به این معناست که با پذیرش ویژگیهای خود، مسئولیت رفتار و احساس خود را به عهده میگیرند، سپس درباره جبران خطاهای خود اقدام به عمل میکنند.

- واقع گرایی
افراد خودآگاه، اغلب بسیار واقعگرا و منطقی هستند و برای خود اهداف دستنیافتنی تعریف نمیکنند. آنها با در نظر گرفتن همه مواردی که ذکر شد، اقدام به تصمیم گیری میکنند. توانمندیهای خود را میشناسند، فرصتها را کشف میکنند، نیازها و امکانات خود را در نظر میگیرند، سپس تصمیم به عمل میگیرند. برای خود اهداف تخیلی قرار نمیدهند و رویاپردازی نمیکنند.
ب) درک بالا از سخنان شما
افرادی که هوش درون فردی بالایی دارند، اغلب بیشتر از آنکه صحبت کنند، گوش میدهند و میتوانند معنای کلام شما را به راحتی درک کنند. این افراد معمولا در مهمانیها و دورهمیها بیشتر ترجیح میدهند گوش دهند تا صحبت کنند. آنها خیلی خوب میتوانند محتوای یک سخنرانی را درک کرده و اهم موضوعاتی که مورد بحث قرار گرفته است را طبقهبندی کنند.
پ) یادگیرندههای فعال
افرادی که هوش درون فردی بالایی دارند، اغلب به سرعت مطالب را درک میکنند و گیرندههای بسیار قوی هستند. توجه به نکات و جزییات در این افراد باعث میشود برای یادگیری مفاهیم جدید به سختی نخورند. آنها خیلی راحت استعارهها و کنایههای پنهان در پس سخنان افراد را درک کرده و نیازی به شفافسازی ندارند. برای یادگیری مطالب جدید، اغلب افراد با هوش درون فردی بالا زمان بسیار کوتاهی را صرف میکنند. این افراد به همان اندازه که یادگیرندههای خوبی هستند، در انتقال مفاهیم ضعیفتر عمل کرده و یاددهندههای خوبی نیستند. قدرت بیان و انتقال در آنها پایین تر از قدرت درک و دریافت مفاهیم است.

ت) شخصیت درون گرا در بروز احساسات
افرادی که هوش درون فردی بالایی دارند، به ندرت شدت احساسات خود را به دیگران ابراز میکنند. آنها ترجیح میدهند مسائل روحی و عاطفی را در خود حل کنند تا اینکه با دیگران مطرح کنند. این افراد زمانی که به مشکلی بر میخورند، ترجیح میدهند در خلوت خود مسائلشان را حل کنند و به ندرت پیش میآید با دیگران درددل کرده و از آنها راهکار بخواهند. افرادی که هوش درون فردی بالایی دارند، خیلی خوب با دیگران هم ذاتپنداری میکنند. احساسات دیگران را به خوبی درک کرده و عواطف آنها را میفهمند، اما نمیتوانند به راحتی به دیگران بازخورد دهند. بیان آنها نسبت به درک آنها ضعیفتر عمل کرده و همین باعث میشود دیگران فکر کنند، این افراد قدرت درک بالایی ندارند.
ج) قدرتمند در انجام امور انفرادی
افرادی که هوش درون فردی بالایی دارند، اغلب از انجام کارها به صورت انفرادی لذت میبرند. آنها ترجیح میدهند به تنهایی درس بخوانند، به تنهایی ورزش کنند، به تنهایی فیلم ببینند. هماهنگی این افراد هم در کارهای گروهی با اعضای گروه ضعیفتر از زمانی است که از آنها بخواهید همان کار را به صورت انفرادی انجام دهند.

چ) خویشتن پنداری بالا
از آنجایی که افراد با هوش درون فردی بالا از درونیات خود به خوبی آگاه هستند، از برداشتهای دیگران از خودشان کمتر نگران هستند و قضاوتهای دیگران در عملکرد آنها تاثیری ندارد. برای اقدام نیازی به مشورت ندارند و بیشتر به علایق و احساسات خود توجه میکنند تا نظرات دیگران. توجه این افراد بیشتر به درون خود است تا محیط اطراف و بیرون. این افراد به خوبی میتوانند احساسات خود را مدیریت کرده و در بروز احساسات بسیار تودار هستند.
ح) شخصیت درون گرای برجسته
این گروه از افراد بیشتر درون گرا بوده و برای گذران اوقات فراغت خود بیشتر ترجیح میدهند با خود خلوت کنند. آنها برای سرگرم شدن نیازی به دیگران ندارند و ارضای حس درونیشان را با مطرح شدن در جمع و نقل محافل بودن، عوض نمیکنند. این افراد برای خوشحال بودن، نیازی به دیگران ندارند، از خلوت خود لذت میبرند. این افراد اغلب برای پردازش تجربهها و اطلاعاتی که جمعآوری کردهاند به ساعتی قرار گرفتن در یک محیط آرام نیاز دارند. اغلب پس از آن میتوانند تجربههای خود را به شیوهای خلاقانه نظیر نویسندگی و هنر بیان کنند.