بخش دوم خلاقیت: چگونه خلاقیت خود را افزایش دهید؟

درست است که بعضی افراد ذاتا بهره هوشی بالاتری دارند و ممکن است آنها را خلاقتر از خودتان تصور کنید؛ اما همه انسانها در هر سنی که باشند، میتوانند میزان خلاقیت خود را افزایش دهند. برای افزایش خلاقیت خود باید حواستان به این موارد باشد:
1- از زاویه دیگری به قضایا نگاه کنید
خیلیها اعتقاد دارند هر چیزی که به آن فکر میکنید، در واقعیت اتفاق میافتد. پس اگر میخواهید به گونهای خلاقانه مسائل را حل کنید، باید پیش از هر چیز متفاوت فکر کنید یا اصطلاحا مهارت Divergent Thinking داشته باشید. تفکر متفاوت یک جریان و فرایند فکری برای ایجاد ایدههای جدید و خلاقانهای است که به واسطه بررسی عوامل مختلف ایجاد میشود. برای پیدا کردن این دید متفاوت، کافی است فراتر از محدودیتهای مادی به قضایا فکر کنید. ذهن خود را در چهارچوبهای بسته قرار ندهید و فقط به این فکر کنید که اگر همه چیز امکانپذیر بود؛ با چه راههایی میتوانستید با یک موضوع مواجه شوید.

با این روش میتوانید به یک طوفان فکری (Brain Storming) عالی برسید و ایدههای خلاقانه زیادی به دست آورید.
2- علاوهبر خلاقیت، به نوآوری هم نیاز دارید
خیلی وقتها دو مفهموم خلاقیت (Creativity) و نوآوری (Innovation) به اشتباه به جای یکدیگر به کار میروند؛ اما باید در نظر داشته باشید بین این دو مفهوم تفاوتهایی اساسی وجود دارد.
خلاقیت به معنای استفاده از ظرفیتهای ذهن برای خلق ایدههای جدید است. درحالیکه نوآوری یعنی همان کارهای همیشگی را این بار به شیوهای جدید و متفاوت انجام دهید.

جالب است بدانید نوآوری صرفا متعلق به انسانها نیست و حتی حیوانها هم میتوانند نوآوری داشته باشند. مثلا زمانی که یک شامپانزه برای بیرون آوردن غذای خود از داخل یک گودال، چوبی را به اندازه مناسب میشکند و سر آن را تیز میکند، این عمل او یک نوآوری محسوب میشود.
3- یادتان باشد الهام بخشی، نیروی محرکه خلاقیت است
خیلی وقتها پیش آمده دنبال راه حل جدیدی برای یک مشکل هستید، اما هیچ ایدهای به ذهنتان نمیرسد. در این زمان اگر یک تکه کاغذ و خودکار کنار دستتان باشد، احتمالا تمام چیزی که بعد از چند دقیقه روی کاغذ دیده میشود، ایدههای نصفهونیمه یا خطخورده هستند.
در چنین شرایطی کافی است کمی دقیقتر به محیط اطراف خود نگاه کنید تا تعداد بیشماری ایده نوآورانه به ذهنتان برسد. البته ممکن است در نگاه اول، پدیدههای اطرافتان خیلی به موضوعی که روی آن تمرکز کردهاید، مرتبط نباشد؛ ولی همین پدیدههای به ظاهر نامرتبط میتوانند جرقهای در ذهن شما ایجاد کنند.

اگر بخواهید به مثالی در زمینه الهامبخشی در خلاقیت توجه کنید، میتوان ماشین McLaren P1 Supercar را مثال زد. طراح این ماشین گفته در یک روز تعطیل درحالیکه به ماهیگری رفته بود، با دیدن گونه خاصی از یک ماهی جرقههایی برای طراحی این مدل جدید به ذهنش رسیده است.
4- تاجایی که میتوانید رویاپردازی و تخیل داشته باشید
یکی از ویژگیهای نقاط قوت قوه تخیل این است که در آن هیچ حدومرزی وجود ندارد و شما آزاد هستید هر چیزی را که میخواهید متصور شوید. همین موضوع باعث میشود بتوانید فراتر از مرزها و چهارچوبها فکر کرده و ایدهها و راهحلهای جدید پیدا کنید. در نتیجه لاقیتتان را افزایش دهید.

پس اگر واقعا دنبال تقویت خلاقیت خود هستید، یکی از سادهترین کارهایی که میتوانید انجام دهید، این است که مانند یک کودک تا جایی که میتوانید تخیل کرده و در ذهن خود چیزهای جدید خلق کنید.
5- ذهن خود را به تصویر بکشید
حتما برای شما هم پیش آمده که به خود بیایید و ببینید چند دقیقه است که در حال فکر کردن هستید. حال اگر همین فرایند تفکر و تجسم را به جای بیان کردن، به صورت تصاویر و اشکال مختلف نقاشی کنید، از روش نقشه ذهن یا همان Mind mapping استفاده کردهاید.
وقتی با استفاده از تکنیک نقشه ذهن تمام آن چیزی را که در ذهنتان میگذرد، ترسیم میکنید، میتوانید ارتباطات نامحسوس بین موضوعات مختلف را به صورت بصری ببینید یا روابط جدیدی میان موضوعات مختلف ایجاد کنید.
این موضوع میتواند نقش مهمی در افزایش خلاقیت داشته باشد و کمک کند با دید جدیدتری به موضوعات مختلف نگاه کنید.

نکته مهم در فرایند ترسیم ذهن این است که نباید خیلی درگیر مهارتهای تصویرگری خود شوید. حتی سادهترین تصاویر هم میتوانند شما را به نتایج مطلوبی برسانند. ضمنا در فرایند ترسیم نقشه ذهن، با بهکارگیری تصاویر و رنگهای مختلف و ایجاد شبکه بین آنها باید سعی کنید ارتباط محسوس یا نامحسوس میان موضوعات را مشخص کنید. به این ترتیب، ذهن شما قادر خواهد بود مسائل را با کیفیت بیشتری به خاطر سپرده و آنها را تجزیه و تحلیل کند.
6- برای دیدن فرصتها طرز تفکر خود را تغییر دهید
همه ما از بچگی بارهاوبارها شنیدهایم که بزرگترها گفتهاند همیشه نیمه پر لیوان را ببینید. این نیمه پر لیوان در اصطلاح علمی، داشتن دید متفاوت (رد کردن) یا همان Reframing نامیده میشود. به عبارت دیگر، رد کردن به این معنی است که به سبکها و روشهای قدیمی، همیشگی و تکراری نه بگوییم و دنبال سبک جدیدی برای حل مسائل باشیم.

وقتی با دیدی متفاوت به مشکلات پیش رویتان نگاه کنید، قادر خواهید بود تمام مشکلات را به چشم فرصت ببینید. به این ترتیب هنگام مواجه شدن با مشکلات به جای ناراحتی، سریعا از خود میپرسید چه فرصتی در دل این مشکل وجود دارد؟ این همان موضوعی است که خیلیها به آن توجه نمیکنند.
پس اگر از این به بعد هنگام روبهرویی با یک مشکل به جای اینکه مانند بقیه شروع به ایراد گرفتن کنید، فقط به دنبال فرصت پنهان شده در دل مشکل بگردید، میتوانید به عنوان یک انسان خلاق راهحلهای جذابی هم برای آن پیدا کنید.
7- اجازه دهید بخش ناخودآگاه ذهنتان کارها را انجام دهد
یکی از جذابترین لحظاتی که همه ما تا به حال چندباری آن را تجربه کردهایم، زمانی است که یکباره راهکاری برای یک موضوع پیدا میکنیم و بلند میگویم «آهان…فهمیدم!» این لحظه هیجانانگیز همان درونبینی یا Insight است که به بخش ناخودآگاه ذهن مربوط میشود.

اتفاقی که در این لحظه میافتد، این است که بخش ناخودآگاه ذهنتان به یکباره ارتباطی مخفی میان چند موضوع در ظاهر نامرتبط پیدا کرده و با وصل زنجیرهای از این موضوعات به هم یک راهکار جدید و خلاقانه پیدا میکند.
8- درست بپرسید تا جواب درست پیدا کنید
قبل این که برای حل مسائل دنبال راهحلهای خلاقانه باشید، باید یاد بگیرید درست سوال کنید؛ چراکه پرسیدن سوال درست، خود نیمی از مسیر یافتن پاسخ است.
در کتاب A More Beautiful Question هم بیان شده، اگر قبل این که برای یک موضوع دنبال راهحل باشید، بتوانید به تعدادی از سوالاتی که با «چرا»، «چه میشد اگر» و «چطور» شروع میشود، پاسخ دهید، میتوانید راهکارهای موثرتری هم پیدا کنید.

همچنین با طرح سوال میتوانید به ابعاد مختلف یک موضوع با دید دقیقتری نگاه کنید و به این ترتیب در برابر مسائل پیشروی خود، دید خلاقانهتری داشته باشید.
9- دید طراحانه، لازمه دید خلاقانه است
در دنیای رو به رشد امروز، تقریبا هیچ چیز به اندازه ارائه راهحلهای خلاقانه برای رفع نیازها و مشکلات موجود اهمیت ندارد. از همین رو مفهمومی به نام دید طراحانه یا همان Design Thinking ایجاد شده که اهمیت این موضوع را بیان میکند.
منظور از دید طراحانه همان دید خارج از چهارچوبها و محدودیتهاست. دیدگاهی که در زبان انگلیسی آن را با عبارت Think outside the box معرفی میکنند و یکی از عوامل موفقیت خیلی از کمپانیهای بزرگ مانند اپل بوده است.

در دیدگاه طراحانه سعی میشود تمام تمرکز روی کاربر نهایی باشد و یک تجربه کاربری جذاب برای او ایجاد شود. در این دیدگاه، تمام راهحلهای خلاقانه ارائه شده در راستای خواستهها و نیازهای مشتریان است. به همین دلیل وجود چنین دیدگاهی در شرکتهای مشتری محور از اهمیت بیشتری برخوردار است.
10- آزمایشگری
شاید این ضربالمثل چینی را شنیدهاید که میگوید: «به من بگو، فراموش میکنم. به من نشان بده، ممکن است به یاد آورم. بگذار من انجام دهم، آن را خواهم فهمید.» این ضربالمثل به خوبی مفهموم آزمایشگری یا همان Experimenting را بیان میکند. بر اساس مفهموم آزمایشگری، زمانی که فردی، خودش اقدام به آزمون و خطا کند و نتیجه را ببیند، به میزان بالاتری از خلاقیت هم دست خواهد یافت.

دکتر Eva Trnova استاد دانشگاه Masaryk University نیز در یکی از تحقیقات خود ثابت کرده وقتی معلمان اجازه آزمون و خطا به شاگردان خود دهند و بگذارند از طریق آزمایشگری موضوعات جدید را فراگیرند، میزان خلاقیت آنها به مراتب بیشتر میشود.
پس اگر شما هم دنبال داشتن خلاقیت بیشتری هستید، آستینها را بالا بزنید و با آزمایشگری میزان خلاقیتتان را افزایش دهید.
پله آخر
خلاقیت همان چیزی است که برای موفقیت در دنیای رو به رشد امروز به آن نیاز دارید. با داشتن یک دید خلاقانه میتوانید دنیا را به شکلی ببینید که دیگران نمیبینند و فرصتهایی را کشف کنید که از دید بقیه مخفی مانده است.
اگر شما هم قبلا تجربه به کارگیری یکی از موارد اشاره شده در این مقاله را دارید یا روشی را میشناسید که برای ایجاد خلاقیت بیشتر به شما کمک کرده، آن را با دوستان خود در کار پله به اشتراک بگذارید.