بخش اول رضایت شغلی: آشنایی با رضایت شغلی و نکاتی برای رسیدن به آن
همه ما نگرشهای مختلفی درباره شغل خود داریم و آن نگرشها را با جملههای «از کارم راضی هستم» یا «اصلا کارم را دوست ندارم» و عباراتی مشابه اینها بیان میکنیم. این موارد عباراتی هستند که به صورت ناخودآگاه درباره میزان رضایت از شغل خود به زبان میآوریم.
در این مقاله سعی داریم ماهیت رضایت شغلی و اهمیت آن را در میزان دستیابی افراد به کار موردعلاقهشان توضیح دهیم. البته باید یادآوری کرد افرادی که رضایت شغلی بالایی دارند، الزاما از همه جنبههای شغل خود به طور یکسان رضایت ندارند، بلکه این افراد طبق ارزیابیهایی که با ابزارهای سنجش رضایت شغلی صورت گرفته، علاقه بالایی نسبت به شغل خود نشان دادهاند. شاید با خواندن این مطلب بخواهید میزان رضایت شغلی و مولفههای مهم شغلی را که تعیینکننده اندازه رضایت شغلی هستند، بسنجید. پس بهتر از تا پایان این مقاله با ردپا همراه باشید.
رضایت شغلی چگونه تعریف می شود و منظور از آن چیست؟
اما واقعا رضایت شغلی (Job Satisfaction) چیست؟ رضایت شغلی مفهوم پیچیده و گستردهای است و ممکن است برای افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد. شاید فردی با درآمد بالا، رضایت شغلی زیادی داشته باشد، این درحالی است که شخص دیگر درآمد بالا را کافی ندانسته و زمانی از شغل خود رضایت داشته باشد که امکان ارتقا شغلی پیدا کند.
مام فورد تعریفی از رضایت شغلی ارائه میدهد که به درک ما از این مفهوم کمک میکند:
«رضایت شغلی یعنی وجود یک نسبت مناسب و قابل قبول بین آن چیزی که فرد از شغل خود طلب می کند، مثل نیازهای شغلی، انتظارات و روحیات و آن چیزی که نیاز است برای شغل خود انجام دهد، مثل نیازهای سازمانی شغل که به تجربه او وابسته است.»
در حالت کلی رضایت شغلی به چگونگی احساسات شخصی درباره شغل و جنبههای مختلف آن اشاره دارد. این احساسات و عواطف مجموعه عواملی را شامل میشود که میتواند باعث رضایت یا نارضایتی نسبت به کار شود.
برای مثال اگر شما احساس کنید در سازمان از سایرین سختتر کار کردهاید، اما پاداش کمتری گرفتهاید، نتیجه این خواهد بود که نسبت به کارتان، مدیران و دیگر همکارانتان نگرش منفی پیدا خواهید کرد. پس میتوان این طور نتیجهگیری کرد که رضایت شغلی، همان نگرش کلی فرد درباره کارش است.
کسی که رضایت شغلی بالایی دارد، نسبت به شغل یا کار خود نگرشی مثبت خواهد داشت. در مقابل کسی که از کار خود راضی نیست (رضایت شغلی ندارد)، نسبت به شغلش نگرشی منفی دارد. مفهوم رضایت شغلی از نظر متخصصان روانشناسی صنعتی و سازمانی به این دلیل بسیار مهم و حائز اهمیت است که میزان آن در ادامه همکاری شخص با سازمان و به طور خاصتر در میزان تعهد سازمانی افراد بسیار تاثیرگذار است.
چرا برای پیشرفت در شغل به رضایت شغلی نیاز داریم؟
تصور کنید به عنوان یک ناظر در گوشهای از سازمان ایستادهاید و کارمندان را میبینید که از زمان شروع ساعت کاری تا پایان آن به صورت اتوماتیک و ماشینوار در حال انجام کار هستند. افراد عواطف مثبتی نسبت به کار، محیط و همکاران خود ندارند و ساعتهای کاری تنها برای رسیدن به پایان ساعت اداری میگذرانند.
چیزی که ممکن است به چشم شما بیاید یک سازمان ایستا، بدون کوچکترین پویایی است. احتمالا با بررسی سوابق سازمان متوجه میشوید این سازمان کمترین پیشرفتی نسبت به سالهای قبل خود نداشته است. علت چیست؟
مهم نیست شخص در مزرعه، در خط تولید، در یک شرکت یا به عنوان داور بسکتبال کار کند. بلکه مهم درک عناصری است که بر رضایت شغلی او اثر میگذارد. چراکه این عناصر در میزان موفقیت فرد تاثیر زیادی دارد. طبیعتا کارکنان راضی باید افراد سازنده و مفیدی باشند. دقیقا یکی از دلایلی که در سالهای اخیر متخصصان روانشناسی صنعتی به اندازه گیری میزان رضایت شغلی علاقهمند شدهاند، این است که اندازه آن رابطه تنگاتنگی با پیشرفت شغلی فرد دارد. همچنان که پیشرفت شغلی فرد منجر به پیشرفت سازمان و در سطح کلان منجر به پیشرفت کشور میشود.