پله دوم از نقشه راه حرفه ای شدن؛ استعداد خود را کشف کنید
تاکنون برایتان پیش آمده که در حال تماشای یک فیلم سینمایی، با خود بیندیشید فلان بازیگر چه استعداد خوبی در بازی دارد؟ همه شما تا به حال به کررات این جمله را میان صحبتهای دیگران شنیدهاید که گفتهاند من استعداد خوبی در آشپزی ندارم، یا استعداد کلامی من خیلی بالاست و خیلی راحت میتوانم مطالب را به دیگران انتقال دهم. به نظر شما منظور از استعداد چیست؟ چطور میتوانیم استعدادهای مختلف خود را شناسایی کنیم؟ چه راهکارهایی برای تقویت استعدادهای مختلف وجود دارد؟ هرکدام از این استعدادها به چه کاری میآیند؟ و سوالهای بیشماری که ممکن است اکنون در ذهن شما شکل گرفته باشد. اگر دنبال جواب سوالهای بالا هستید، با این قسمت از ردپا با ما همراه باشید.
منظور از استعداد چیست و چطور میتوان آن را تعریف کرد؟
اگر کسی از شما بخواهد استعداد را تعریف کنید، احتمالا نمیتوانید آن را به صورت دقیق تعریف کنید. استعداد نیز مانند دیگر مفاهیم انتزاعی روانشناسی تعریف دقیقی ندارد و به همین خاطر اغلب وقتی صحبت از استعداد به میان میرسد، کلمه هوش برایمان تداعی میشود.
«هوش معمولا به عنوان تواناییهای بالقوه عقلانی تعریف میشود. چيزی که ما با آن زاده میشویم، چيزی که قابل اندازهگيری است و ظرفيتی که تغيير آن دشوار، اما شدنی خواهد بود.»
از سوی دیگر، متخصصان علم روانشناسی هرکدام تعاریف مختلفی از مفهوم استعداد ارائه کردهاند. جامعترین تعریفی که تاکنون درباره استعداد تاکنون ارائه شده عبارت است از تواناییهای فطری که به امر یادگیری کمک و آن را تسریع میکند. به بیان دیگر، استعداد نحوه و میزان یادگیری فرد را در زمینه های گوناگون در آینده پیشبینی میکند.»
درحالت کلی میتوان گفت که اگر استعداد را با هوش برابر بدانیم، میتوان استعداد را نوعی هدیه الهی دانست که خداوند در وجود افراد قرار داده و تنها کاری که لازم این است که استعدادهای گوناگون را در خود بیابید و به تقویت و پرورش آنها بپردازید.
بعضی افراد بر این باور هستند که استعداد یک ویژگی ذاتی است، این درحالی است که برخی دیگر معتقدند علیرغم ذاتی بودن استعداد، انسان قابلیت پرورش آن را دارد. شما چه فکر میکنید؟ به شما توصیه میکنیم قبل از خواندن ادامه این مقاله اندکی درباره سوال بالا فکر کنید. چرا که پاسخ که به این سوال به میزان زیادی در نحوه به کارگیری استعدادتان در مسیر موفقیت تاثیرگذار است.
اگر شما براین باور باشید که استعداد یک امر ذاتی است، فکر میکنید در کارهایی که نیاز به استعداد خاصی دارد، دست شما بسته است و به همین خاطر منفعلانه عمل کرده و برای پرورش آن استعداد تلاشی نمیکنید. در نقطه مقابل، اگر شما باور دارید استعداد یک ویژگی اکتسابی است، فکر میکنید در همه موارد امکان پرورش هر نوع استعدادی را دارید و بعد از مدتی تلاش ممکن است دچار سرخوردگی شوید.
برخلاف دو دیدگاه بالا، رواشناسان میانهرو پاسخ مناسبی به سوال مطرح شده میدهند، چرا که آنها معتقدند انسانها مجموعهای از عوامل ژنتیکی و محیطی هستند و هر کدام از این عوامل به گونهای با یکدیگر تعامل میکنند تا فرد را به هدف مشخصی برسانند. یعنی اگر شما استعداد خاصی را ندارید، میتوانید تا حد قابل قبولی آن را در خود پرورش دهید. اما نباید محدودیتهای خود را هم فراموش کنید و از خود توقع غیرواقعی داشته باشید.
این را نیز باید خاطر نشان کنیم که هیچ فرد بیاستعدادی در این جهان وجود ندارد، و همه افراد در خود استعدادهایی خدادادی دارند که شاید هیچ آگاهی نسبت به آنها نداشته باشند یا آگاهی کمی از آنها پیدا کنند. حتی گاهی ممکن است بدانید به عنوان مثال از هوش کلامی-زبانی خوبی برخوردار هستید، اما راههای تقویت آن را برای اینکه به احسن تبدیل شود، ندانید. به همین دلیل از این استعداد درونی خود به بهترین نحو استفاده نکنید. حال آنکه اگر مهارتهای تقویت و پرورش استعدادهای مختلف خود را بدانید، میتوانید به فرد برجسته و موفقی در آن زمینه تبدیل شوید. به همین دلیل ما در ردپا تلاش میکنیم شما را با اهمیت شناسایی استعدادهای فردی آشنا کنیم.
تفاوت استعداد با مهارت
بزرگترین تفاوت استعداد با مهارت در این است که استعداد از ابتدا در شما وجود دارد، اما مهارت توانایی است که از ابتدا در شما وجود ندارد و شما میتوانید با تمرین آن را در خود ایجاد کنید. به همین دلیل وقتی صحبت از ارتقای توانمندیهاست، متخصصان به افراد آزمونهای استعدادیاب را معرفی میکنند، این درحالی است که درباره مهارت آنچه ما میشنویم دورههای تخصصی یادگیری آن مهارتها است.
آشنایی با انواع استعداد و نحوه ارزیابی آنها
به طور کلی متخصصان علم روانسنجی، استعداد را به دو دسته عام و خاص تقسیم میکنند. آزمونهایی که تعیینکننده استعدادهای کلامی و عددی هستند، گاهی به آزمونهای توانایی ذهنی شهرت دارند که میتوان آنها را آزمون استعداد تحصیلی نیز نامگذاری کرد. از سوی دیگر همانطورکه در بالا گفته شده، از آنجایی که غالبا استعداد با هوش یکسان در نظر گرفته میشود، ما نیز در اینجا همین رویکرد را پیش میبریم. ابعاد استعداد متفاوت است. براساس تحقیقات متعدد و تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات به دست آمده، یک یا دو و گاهی تا 120 بعد برای استعداد تعیین شده است. اسپیرمن ضمن مطالعه و بررسی ابعاد هوش، عقیده دارد همه رفتارهای انسان منشعب از یک عامل کلی است که آن را عامل G مینامد. وی به عامل دیگری نیز اشاره کرده که بعدها آن را عامل خصوصی S نامگذاری کرد.
در سالهای اخير دیدگاههای دیگری نسبت به هوش پدید آمده که از جمله آنها میتوانیم به نظریه هوش چندگانه اشاره کنیم که هاوارد گاردنر، روانشناس دانشگاه هاوارد، آن را ارائه کرده است. بر طبق این نظریه، دیدگاههای روانسنجی سنتی نسبت به هوش، بسيار محدود و ضعيف است. گاردنر نظریهاش را نخستين بار در کتاب «قابهای ذهنی: نظریه هوش چندگانه»، در سال ١٩٨٣ ارائه کرد. از این نظریه اینطور برمیآید که هر کدام از انسانها از نظر هوشی با دیگری متفاوت هستند و به همین خاطر استعدادی که از خود بروز میدهند نیز متفاوت است. او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی کرده است. طبق نظریه گاردنر، برای به دست آوردن همه قابليتها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت و هوش افراد مجموعهای از دیگر انواع هوش مانند هوش موسيقيایی، هوش درونفردی، هوش کلامی-زبانی و… است که به تفضیل به معرفی آنها میپردازیم.